براورده شدن...

ساخت وبلاگ

یه بار بهش یه عکسی دادم که داخلش نوشته شده بود اگر ارزویت کنم براورده شدن بلدی؟
وقتی این عکسو براش فرستادم سریع فقط برام نوشت بلدم!
بهش گفتم مطمئنی بلدی؟ دوباره نوشت بلدممممم. گفتم پس خوبه! من تولدم نزدیکه اگه همین ارزو رو کنم قول میدی براورده بشی؟ گفت قول میدم.روز تولدم فرا رسیده بود. موقعی که داشتم شمعارو فوت میکردمو ارزو میکردم قطرات اشک از چشمام میبارید. همه میگفتن چیشده؟چرا روز تولدت گریه میکنی؟ اخه مگه ادم روز تولدشم ناراحت میشه؟ ارزو کن دیگه.اونا نمیدونستن که من تو رو ارزو کردم و تو براورده نشدی چون تو نیستی. چون تو رفته بودی! چقدر به قولت وفادار موندی زندگیم! اما من هنوز یه چیز را نمیفهمم! 
اونم اینه که شاید از من خسته شده بودی که رفتی...
شاید من برات کم بودم...
شاید اصلا دوسم نداشتی...
یا شایدم تو اصلا بلد نبودی که براورده شی...
یاشایدم.......شاید.........

متن قشنگیه توصیه میکنم بخونید....

 

آدمهایی هستند......
ما را در سایت آدمهایی هستند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ssofredella بازدید : 75 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 13:25